یک نقشه می تواند از عناصر مختلف نقشه تشکیل شده باشد. آنها ممکن است شامل موارد زیر باشند: بدنه نقشه اصلی، افسانه، عنوان، نشانگر مقیاس، نشانگر جهت، نقشه داخلی و منبع و اطلاعات جانبی.
لازم نیست همه عناصر در نقشه وجود داشته باشند. در واقع، در برخی موارد ممکن است اصلا مناسب نباشند. به عنوان مثال، اگر سیستم مختصات مورد استفاده فاصله را در وسعت نقشه حفظ نکند، ممکن است یک نوار مقیاس مناسب نباشد.
دانستن اینکه چرا و برای چه کسی یک نقشه ساخته می شود، طرح آن را دیکته می کند. اگر قرار است به عنوان شکل در یک مقاله گنجانده شود، آنگاه صرفه جویی باید اصل راهنما باشد. اگر در نظر گرفته شده است که یک نقشه مستقل باشد، ممکن است عناصر نقشه اضافی مورد نیاز باشد.
شناخت مخاطب مورد نظر نیز باید به شما دیکته کند که چه چیزی و چگونه منتقل خواهید کرد. اگر مخاطب عام با تخصص فنی کمی باشد، ممکن است ارائه ساده تری مناسب باشد. اگر مخاطب در موضوع به خوبی آشنا باشد، ممکن است نقشه پیچیده تر باشد.
شکل 6.2: نمونه ای از یک نقشه بد . آیا می توانید عناصر مشکل ساز در این نقشه را شناسایی کنید؟
یک نقشه خوب یک سلسله مراتب بصری ایجاد می کند که تضمین می کند مهم ترین عناصر در بالای این سلسله مراتب و کم اهمیت ترین عناصر در پایین قرار دارند. به طور معمول، عناصر بالا باید شامل بدنه اصلی نقشه، عنوان (اگر این یک نقشه مستقل است) و یک افسانه (در صورت لزوم) باشد.
هنگام نمایش نقشههای Choropleth، بهتر است نمونههای رنگی را به کمتر از یک دوجین محدود کنید – برای بیننده دشوار میشود که رنگهای بسیار مختلف را در نقشه به یک عنصر نمونه رنگ در افسانه گره بزند. همچنین، وقفه های طبقه بندی نباید به طور تصادفی انتخاب شوند، بلکه باید با دقت انتخاب شوند. برای مثال، اتخاذ یک طرح طبقهبندی چندتایی برای به حداکثر رساندن گنجاندن نمونههای رنگی مختلف در نقشه. یا یک سیستم طبقه بندی که بر اساس گسست های منطقی (یا تعبیر آسان شکست ها) طراحی شده است، زمانی که توسط نظریه یا استعداد فرهنگی دیکته می شود.
میله های مقیاس و فلش های شمالی باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرند و لازم نیست در هر نقشه وجود داشته باشند. از این عناصر برای اندازه گیری جهت و فاصله استفاده می شود. چنین عناصری در نقشههای مرجع مانند نقشههای USGS Topo و نقشههای ناوبری حیاتی هستند، اما در نقشههای موضوعی که هدف آن برجسته کردن تفاوتهای بین واحدهای هوایی است، کاربرد کمی دارند. با این حال، اگر قرار است این عناصر در یک نقشه موضوعی قرار گیرند، برجستگی بصری آنها را کاهش دهید (شکل 6.3 را ببینید.برای مثال هایی از میله های مقیاس). همین اصل در مورد انتخاب عنصر نشانگر جهت (فلش شمالی) نیز صدق می کند. اگر قرار است در سلسله مراتب پایین قرار گیرد از یک طرح فلش شمالی کوچک استفاده کنید، اگر قرار است به عنوان مرجع استفاده شود (مانند نمودار دریایی) بزرگتر است.